...هی...

Hey

...

 

گاه گاهی دل من میگیرد

بیشتر وقت غروب آن زمانی که

خدا نیز پر از تنهایست و اذان در پیش

است،من وضو خواهم ساخت از خدا

خواهم خواست که تو تنها نشوی و

دلت پر ز خوشی های دما دم باشد


امشب !

بازهم یک شب مهتابی ، اما نه یک شب رویایی

 باز هم آسمان بارانی ، اما باران دلتنگی نه عاشقی

 باز هم امروز باز هم فردا ، اما اینبار بی هدف تر از گذشته...

 انتظار تنها ذکر دقایق بی تو ...

 و حالا آرزو ذکر دائمی قلب من 

 التماس ذکر مقدس چشمانم و چشمانم که از خیسی به 

 رودخانه می مانند...

 و تنها حسرتی مانده از دقایق ، ثانیه ها و ساعت های با تو

  بودن ...

 دوری را دیده بودم اما فاصله را حس نکرده بودم ..

 فریاد را شنیده بودم اما غم را ندیده بودم ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 11 شهريور 1390برچسب:,ساعت 1:3 توسط Mohamad sadegh| |


Power By: LoxBlog.Com